صحبتِ جانانه

جـانـَم بگیــر و صحبتِ جـانانه ام ببخـش

صحبتِ جانانه

جـانـَم بگیــر و صحبتِ جـانانه ام ببخـش

صحبتِ جانانه

"بســـمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم"

عَسَى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ

وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَکُمْ

وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ

بایگانی
آخرین مطالب

اسمش میاد، دیدارش پیش میاد، سرم درد می‌گیره

حالم بد می‌شه

روزگار با وریذن کمترین نسیمی از جانب او بد می چرخه

بد کرد

خیلی بد کرد

ولی دور دور او بود

باعث ایجاد یه ضربه ی نوسان دهنده ی دیر میرا شونده بود ضربه ی شومی که زد...

اونقدر بد کرده که بعد چندسال هنوز یاد بدبینی و بدجنسی ش حالم رو بهم می زنه

باید ازش بگذرم، چاره ای جز اینکه سینه را چون سینه ها هفت آب شویم از کینه ها ندارم، منتهی برای اون روزها و این روزها، اولین مواجهه ی جدی با این حجم از بدی برای من چشم و گوش بسته سنگین بود...

لاجرم بیخ گوش ماست شخص ناشخیص مقدس مآب او...

 

 

چاره ای بلدید برای مواجهه ی رشد در پی دار خدا پسندانه با کل داستان؟

  • صحبتِ جانانه

نظرات  (۵)

  • پیـــچـ ـک
  • سلام

    چی شد من نفهمیدم دقیقا؟

    یه مقدسی بهت بد کرده. تو ازش ناراحتی؟

    پاسخ:
    سلام
    یه مذهبی بدیه بدی بهم کرده
    حالا افتاد؟
  • پیـــچـ ـک
  •  به منم مذهبیا بزرگترین بدیها رو کردن.

    خودبدی بد نبود ها. من ازونا انتظار نداشتم. این بود که بد ضربه خوردم.

    مال خیلی قبله.

    سپردم به خدا و سعی کردم با وجود خشمی که داشتم عاقلانه عمل کنم. راستش شاید جزء معدود دفعاتی بود که کظم غیظ کردم. 

    بعد از یه مدت چنان به خاک سیاه نشستن که من خودم دلم سوخت. گفتم خدایا بسشونه! دیگه نمیخوام. فقط بفهمن که بدکردن. 

    بعدا فهمیدم این یه قلم«درک اشتباهشون» فقط دلمو خنک میکنه پس به جای خشم برای این که بیماریهای روحشون رفع بشه و زخمهایی که اعث این رفتارا میشه توی وجودشون التیام پیداکنه دعا کردم.

    هنوزم یه چالش هایی پیش میاد ولی دیگه مثلقبل ضربه نمیخورم.

     

    این بود تجربه من در موردی که به نظرم مشابه اومد.

    پاسخ:
    خیلی در مذهبی بودن و محرنات و واجبات و ربا نباشه پول و... دقت دارن
    ولی توی زمزمه های ویرانگر که پشت سر کسی می کنن
    اون هم زمزمه هایی حاصل از ذهنیت مخدوش خودشون
    هیچ ابایی ندارن
    جالبه خودشونو مظلوم و محق می دونن...

    انا اضطربت قتیلا و قاتلی شاکی...


    ضربه ی بدی از طرز فکر و شخصیت های حساس و خودمحور و بدبین و سخن چین شون خوردم
    بعد چندسال هنوز اسمشون که میاد دردام تازه میشن
    بیخ گوشمم هستن
    هر چند وقت یک بار از طرف شون یه خبری میاد
    ولو بی ربط به مساله، ولی حالمو بهم می ریزن
  • پیـــچـ ـک
  • به آبروت زدن؟

    پاسخ:
    آبرو و امنیت و آرامش

    بخاطر تفاوت دیدگاهی که بامن دارن
    بخاطر تفاوت ها

  • پلڪــــ شیشـہ اے
  • واسه من یه جورای دیگه پیش اومد.

    من ارتباطم و کم کردم. اون قدری که مدت ها فقط از دور باهاشون در ارتباط بودم. تا یه چیزایی یادم بره و تو ذهنم کمرنگ بشه. الانم بهشون نزدیک تر شدم ولی با حفظ فاصله امنیتی.

    پاسخ:
    آخه نمیتونم بیش از یه حدی دور بمونم...
    یه جورایی خودش سه پیچه...
  • پلڪــــ شیشـہ اے
  • درست میگید.

    من چون دوستام بودن، میتونستم مدیریت کنم. دیگه برای افراد فامیل و این ها به هر حال شرایط متفاوته. در کل شرایط هر کسی هم فرق میکنه.

    بنده خدا دوستم الان چند بار یه چیز و میپرسه. یه بارو جواب نمیدم و بحث و عوض میکنم. یه بار و سر بسته یه چیزی میگم که اصلا از توش موضوع معلوم نباشه. :)) اگه باز بپرسه میگم یه مسئله شخصیه. یعنی تا حالا این جمله واسه چند نفر به کار بردم. دیگه طفلی ها فاصله رو رعایت کردن.

    بازم میگم که شرایط و موقعیت ها خیلی متفاوت اند. 

    پاسخ:
    بله همینطوره دوست تا دوست می‌تونه درجه راحتی کار فرق کنه...
    خیلی پرسونالایز میشه مسائل زندگی ولی همه از اصول کلی حاکم بر عالم پیروی می کنن:)

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">