گفتاری منطقی در باب عشق(سخنرانی دکتر میثاق)
تعهد؛ تمایل و صمیمیت سه عنصر اصلی ی عشق اند.مثلث عشق اشتنبرگ...این عشق تمام عیاره. تعهد از هویت به وجود میاد بنابراین کسی که به هویت نرسیده نمی تونه عشق تمام عیار داشته باشه. برای همین جوان و نوجوانی که هنوز هویتش شکل نگرفته خوش قول و قابل اعتماد نیستند و تعهدشون بی ریشه ست چون هویت ندارند.
الف)اگر فقط تمایل باشه میشه هوس و غریزه(این البته عشق نیست ولی توی تعریف اشتنبرگه)
ب)تعهد و تمایل هست و صمیمیت نیست!
ج)تمایل فقط جسمانی و عیشه و تعهد محدوده تا وقتی که تمایل هست این تعهد هست و این از اندیشه و انسانیت و تفکر طرف مقابل استفاده نمی کنه و این هم اسمش عشق احمقانه ست و تا وقتی که گیره این غریزه ست و این تمایل تمام بشه اون تعهدات می ره کنار...
د)عشق رفاقتی که فقط صمیمیت و تعهد هست ولی تمایل نیست
ه)تمایل و صمیمیت و این عشقیست که اغلب جوانان گرفتار این عشق می شن. چون هنوز هویتشون پخته نشده و ایجاد نشده. تعهد نیست چون هنوز هویتشون شکل نگرفته و فقط تمایل و صمیمیت هست. و نیاز عاطفی و نیاز جنسی این عشق رو ایجاد می کنه. اینا وقتی توی شرایط تعهد و احساس مسئولیت قرار می گیرن عشقشون کم رنگ می شه و فاصله می گیرن. مهمترین فاکتور عشق لایق احساس مسئولیت نسبت به محبوب است. اما اینجا فقط بازیه و چرت و پرتهای خوشگل گفتنه و از احساس مسئولیت خبری نیست.
عشق بر تعهد استوار است و زمانی که کسی تعهدی نداره نباید آینده مون رو تباه کنیم. قول مال بچه دبستانی هاست. قول گرفتن معنایی نداره! قول رو از شخصیت طرف مقابلتون در بیارید. نیاز به قول و قرار های بچگانه نیست قول مال بچه دبستانی هاست. قول نگیرید برنامه و طرح و اندیشه ی طرف مقابل رو بخواهید ازش.
عشق میان عقل است و شکم و غریزه و اگر به سمت دومی گرایید پست می شود و عیش و گستره ش بستر است واگر به سمت عقل بگراید آسمانی می شود و جاودانه می شود و گستره ی او هستی است.
اولین نشانه ی عشق بیمار تهدید است. و دنبال نقطه ضعف گرفتن است و دنبال برده گرفتنه.و زمانی که از بردگی او در بیای او تهدید می شه و تهدید می کنه. و در راستای انتقام گرفتن بر میان. عیب جویی و تحقیر می کنند محبوب رو. درحالیکه اگر کسی محبوب رو تحقیر بکنه خودش رو تحقیر کرده که اگر تو بنجلی من بنجل پسندم. تحقیر محبوب رو ویران می کنه و به قدر خودش حقیر می کنه طرفش رو این فرد از درون بسیار حقیره و می ترسه از دست بده محبوب رو به همین دلیل اعتماد به نفس محبوب رو میگیره تا از دستش نده.
عشق لایق از دل استقلال به وجود میاد. نه به دلیل احتیاج و نیاز. ار کسی در میدان توانایی به تو گستاخی نرد این فرد عاشق توست. و اگر در توانایی به تو پشت کرد این اونه که می گن گدا چون معتبر شود از خدا بی خبر شود. این عشقش بیماره و غلطه. عشق نیاز پایدار نیست و تولدش در شرایط بحرانیست و مرگش در شرایط عادی. گر از دوست چشمت به احسان اوست / تو در بند خویشی نه در فکر دوست. این اصلا عشق نیست اسمش دیگه.
علامت سوم عشق فاسد و بیمار تحمیل است. به این معنا که دائم دستور می ده و خودش رو به تو ترجیح می ده. امام صادق علیه السلام می فرمایند:دلیل الحب ایثار المحبوب علی ما سواه. دلیل محبت یعنی اول تو. یعنی ترجیح محبوب بر خویش. دائم امتحان می کنه و محک می زنه و اول خودش رو ترجیح می ده.
وقتی می گه من گفتم باید قبول کنی. داری درس می خونی می گه بیا بریم بیرون میگی نمی شه می گه پس درسو به من ترجیح دادی!
من اینو گفتم مادرت اینو گفته پس مادرت رو به من ترجیح دادی
می خوام باهات صحبت کنم داری با دوستت حرف می زنی پس دوستت رو به من ترجیح دادی.
علامت دیگه ش زیاده خواهیست اینا همه ی محبوب و تمام لحظات و تمام احساس محبوب رو می خوان. احساس خفقان به طرف مقابل دست می ده و دچار توهوع می کنه طرف مقابل رو. خودخواهی و زیاده خواهی اونها یک صمیمیت فردیت کش ایجاد می کنه که عشق رو از بین می برن این صمیمیت های فردیت کش. فردیت هر کس را از او بگیری صمیمیت و عشق از بین می رود. صمیمیت های فردیت کش ماندنی نیست.
دنیا عسل است هر که از او بیش خورد
خون افزاید تب آورد نیش خورد
صمیمیت چهار تفاهمه:
الف-تفاهم شناختی:حرف همو میفهمیم و دیدگاه هامون به هم نزدیکه
ب-تفاهم اقتصادی: مساله اقتصادی با سلیقه اقتصادی هم نداریم
ج-تفاهم عاطفی: ابراز به سلیقه ی محبوب
د- تفاهم غریضی
اینها تفاهم رو به وجود میاره و بعد صمیمیت پایه ش این چهار تفاهمه. اونایی که می گن همدیگه رو دوست داریم ولی باهم مدام در جن هستند این تفاهم ندارن اینا هیجان دارن در حقیقت.
علامت بعدی عشق بیمار کنترل شدیده. چون وحشت از دست دادن داره و اعتماد هم نداره. عاشق محبوب رو در اختیار خودش می خواد داشته باشه. و آزمایشات احمقانه و خطرناکی انجام می دن.
باید سلامت عشق رو نگه داری کنید و مراقبت کنید. خود عشق زبان خودشه سعی نکنید ثابتش کنید و در بیان عشق زیباترین کلام سکوته و زیبا ترین کار مرگ.
پشتوانه ی کلاممون باید اعمال ما باشه. یعنی علاوه بر نشون دادن عشقت باتعهد و عمل باید بیان هم بکنی.عشق رو نمی خواد با کارهای بچگانه اثبات کنی، عقلت رو اثبات کن.
محبوبیت بدون مقبولیت باقی ماندنی نیست، پس بدان که با عشق محض نمیشه ازدواج کرد،بافکر ساختن طف مقابل یا اینکه بگی اونی میشم که تو می خوای! تو باید اونی باشی که من میخوام نه اونی بشی که من می خوام! اغلب عشق های قبل ازدواج چون در دل رویا و خیالات و تصورات غیر واقعی رشد کرده اند دوام چندانی ندارند برعکس عشق هایی که در دل ازدواج و در دل واقعیات رشد کرده اند.
آنکه مرا بیشتر از آنچه که هستم می پندارد دوست امروز من و دشمن فردای من است و این هم یکی از دلایلیست که عشق های قبل از ازدواج محکم نیستند. همه قرارهارو در بهترین و شاعرانه ترین حالت میگذارند و همه صحبتها رویایی و شاعرانه هست و واقعیت های غیر مزین همدیگه رو نمی بینن.
باید در شکلهای مختلف همدیگه رو ببینید. قرار بذارید برید کوه ببینید خسته و گشنه ش چطوره! عصبانیه برو ببینش ببین چطوریه عصبانیتش!
عشق رو به مدتش بشناس نه به شدتش...
دل رو بفرست جاییکه عقل انتخاب می کنه، عقل رو نفرست جاییکه دل انتخاب می کنه.
عقل سالم یعنی روزمرگیه سالم...