صحبتِ جانانه

جـانـَم بگیــر و صحبتِ جـانانه ام ببخـش

صحبتِ جانانه

جـانـَم بگیــر و صحبتِ جـانانه ام ببخـش

صحبتِ جانانه

"بســـمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم"

عَسَى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ

وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَکُمْ

وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ

بایگانی

۱۸ مطلب در آذر ۱۳۹۴ ثبت شده است

شماره ی سه! غلط کردن ممنوع!

جمعه, ۲۰ آذر ۱۳۹۴، ۰۱:۵۸ ب.ظ

آقای پدر هیچوقت برای ما لاکِ «غلط گیر» نمی خریدند! یعنی کلا همچین ابزاری هیچوقت قاطی نوشت افزارهای ما نبود. قشنگ ترین مداد و دفتر و تراش رو می خریدند ولی لاکِ غلط گیر، ابدا. حتی مادر هم نباید برامون می خریدن! حتی تر اینکه خودمون هم حق نداشتیم اصرار کنیم که داشته باشیم. یادمه چند بار که توی مشقام«غلط» کرده بودم. از اونجایی که لاک نداشتم، باید خط می زدم روی غلطه و درستش رو بنویسم دیگه! کلی برام سخت بود و ناراحت کننده و اگر بین خودمون بمونه تاریخ گواهه که حتی گریه هم سر داده بودم:|(کلاس چهارم بودم، یه جورایی بچه حساب می شدم دیگه!).

از غصه ی خط خوطی شدن دفتر مشق نازنینم و محرومیتم از موهبتِ لاکِ غلط گیر! از آقای پدر پرسیدم که چرا وقتی همه لاک غلط گیر دارن من نباید داشته باشم؟ ایشون در پاسخ فرمودند که: اگه لاک غلط گیر داشته باشی، عادت می کنی به غلط نوشتن! یا وقتی که غلط می نویسی خیلی برات دشوار نیست! خیالت راحته که لاک غلط گیر ماست مالیش می کنه.

حقیقت اینه که این پاسخ قدری ثقیل بود! ولی ما به شیوه ی تربیت خاص پدر عادت داشتیم و این سخن ها رو اینقدر از روی رفق و مدارا می گفتند که خرد خرد به خورد فهممون می رفت.

خلاصه که ما هیچوقت قاطی ابزارمون لاک غلط گیرنبود که نبود...

+ممنونم بابا، به ما ریز نونهالان فهماندی که غلط کردن نباید برایمان عادی بشود. فهماندی که غلط کردن دردناک است، و بعضی غلط ها را نمی شود ماست مالی کرد و باید همه ی تلاشت را بکنی که غلط نکنی...

+اینا حرفای یه دختر نه،ده ساله ست، پس از چندین و چندسال!

+شماره ی دو رو خیلی وقته نوشتم ولی ویرایشش نکردم(الکی مثلا من تصمیم به ویرایش مطالبم گرفتم، قبل نشرشون)



  • صحبتِ جانانه