صحبتِ جانانه

جـانـَم بگیــر و صحبتِ جـانانه ام ببخـش

صحبتِ جانانه

جـانـَم بگیــر و صحبتِ جـانانه ام ببخـش

صحبتِ جانانه

"بســـمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم"

عَسَى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ

وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَکُمْ

وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ

بایگانی
آخرین مطالب

۲ مطلب در ارديبهشت ۱۴۰۱ ثبت شده است

مخاطب خاص دارد. نخوانید مطلقا

يكشنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۱، ۰۱:۴۲ ق.ظ

سلام. من دلم گرفته. کسی نمیفهمه. حق به من داده نمیشه قطعا. حکم و حاکم و علم و عالمی در دسترس نیست. لازمان و لامکان رو درک می کنید. وقتی یک من روسیاه اینقدری ارزش دارد در عالم هستی که هر هفته پرونده ی بی ستاره اش به دست شمای قطب عالم امکان بیافتد لابد نامه اش  هم می افتد

پس ای فرشتگانی که این نامه ها را بالا می برید و پایین می آورید جواب را، این نامه را به دست کسی برسانید که اگر ببینمش دست از دامنش برنخواهم داشت و دریا دریا اشکی که از آه دلم برخواسته به دامنش خواهم ریخت... به او برسانید پیام استغاثه ی این مضطر را. عریضه ی این ماموم کز کرده در کنج بی پناهی را...

برسانید تا بخواند. یا ولی الله! ان بینی و بین الله عزوجل ذنوبا لا یاتی علیها الا رضاکم...پس به حق من ائتمنکم علی سره و استرعاکم امر خلقه... به حق همان کسی که سرش از شما پوشیده نیست و امر خلقش در پیشگاه چشمان شما مکشوف است؛ هزار امید است در دلم که هر هزار را با اشک و استغاثه به شما بسته ام...

بگذاریدکمی صمیمی تر بگویم. نه استاد اخلاق پیر طریقت ما، نه پدر ما نه مادر ما نه همسر ما نه خواهر ما و نه هیچ کس ما، نتوانست گره از کار فرو بسته ی ما بگشاید.برای گره کور دار شدن و گره دار زیستن اینهمه غربت و سختی و دوری و دیری را متحمل نشده ام... یا ولی الله! نمی دانم واقعا نمی دانم کجا با چه کاری و رفتار و خطوراتی گره به کار خودم زهد ام  فقط میتوانم بگریم و بگویم ان بینی و بین الله عزوجل ذنوبا لا یاتی علیها الا رضاکم....لماستوهبتم ذنوبی و کنتم شفعاعی... شما رنج های مرا دیده اید. گره ها را می دانید. چه استغاثه ای شما را به حل مشکل من بر می انگیزاند؟

آقا به جان مادرت فاطمه ی زهرا بیا و دستی بکش به این همه زخم و گره

آقا به حق مادرت نرجس خاتون بیا و دستی بکش بر اینهمه زخم و گره

به حق عشق عباس حسین را

به عشق زینب حسین را

به اشک علی در چاه قسمت می دهم

به هرچه دل شما ولی خدا را به سمت این گذا نرم می کند

داد می زنم نه از سر بی ادبی، از شدت اضطرار و از سر استغاثه.

من اگر شایسته نیستم، از شما بعید است...

به داد دلم برسید

  • صحبتِ جانانه