صحبتِ جانانه

جـانـَم بگیــر و صحبتِ جـانانه ام ببخـش

صحبتِ جانانه

جـانـَم بگیــر و صحبتِ جـانانه ام ببخـش

صحبتِ جانانه

"بســـمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم"

عَسَى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ

وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَکُمْ

وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ

بایگانی

لا اله الّا انت سبحانک انّی کنت من الظالمین

چهارشنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۴، ۰۹:۴۵ ب.ظ

خدایا!

اون روز که لشکر فرعون بعد از عبور حضرت موسی(ع)و یارانشون از نیل عبور کردند، به نیل رسیدند، و به دنبال موسی(ع)و یارانش به بستر نیل زدند، و نیل سر به هم آورد، و بلعید فرعون رو و لشکر فرعون رو، هرچی فرعون، موسی(ع)رو صدا زد، جوابی نشنید. موسیِ مهربان به داد فرعون نرسید. ولی تو اونجا فرموده بودی که اگر فرعون تو رو صدا زده بود حتما نجاتش می دادی. باید این غرورش رو در مقابل تو می شکست. باید اون تکبرش می شکست در مقابل تو تا شایسته ی دستگیری تو می شُد.نشکست و هلاک شد...

فرعون کسی بود که ملت بزرگی رو به گمراهی کشیده بود. ولی قبول لایکلف الله نفسً الّا وسعها. من هم فرعون مصر خودم هستم. من هم به ملت وجود خودم ستم کردم. و شدم فرعونی که توی نیل داره دست و پا می زنه، و موسی به دادش نرسیده. داره با گردن شکسته تو رو صدا می زنه.

خدایا!

کمک...

تو رو به امام حسن مجتبی(ع)قسم، کمک...

  • صحبتِ جانانه

نظرات  (۲)

  • ♡بهشـــت زودهنـــگــام♡
  • آخ عزیزم چقدر عاشقانه
    واقعا این ذکر یونسیه چقدر عاشقانه است...
    فرعونی که داره تو نیل نفسش دست و پا میزنه(خودمو عرض میکنما اساعه ی ادب نشه یه وقت)
    پاسخ:
    عاشقانه

    عاجزانه

    عشق فاتحانه شیرینه

    نمی دونم


    نه بابا:)
  • بیـ کـــــرانه
  • احسنت،
    زیبا، 
    زیبا،

    "تلذی دل"...
    قلمتون مستدام
    پاسخ:
    نظر لطف شماست

    خوش آمدید

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">