ببار بر سر من
جمعه, ۵ شهریور ۱۳۹۵، ۰۳:۱۴ ب.ظ
با تمام وجود احساس نیاز می کنم به نفس کشیدن توی هوای شما. یه نفس فقط، لطفا بطلبید، لطفا، لطفا، لطفا...
قصه قصه ی کوتاهی دست منه و خرمای بر نخیل. قصه ی نیاز مبرم تشنه وسط بیابونه به یه قطره بارون.
قصه ی یه عااالمه نقصه که جز به توسل دو دستی به دامن شما مرتفع نمی شه.
قصه ی یه عااالمه جا موندن و گیر کردنه که جز به مدد شما حل نمیشه مشکلشون.
یه عااالمه نیاز به کمک شما..
یه تشنگی مزمن و کشنده و آبی که فقط توی مشک عموی شماست...
+
بعد اینهمه سال کاش بلاخره اجازه بدین پیاده برم کربلا.
- ۹۵/۰۶/۰۵