صحبتِ جانانه

جـانـَم بگیــر و صحبتِ جـانانه ام ببخـش

صحبتِ جانانه

جـانـَم بگیــر و صحبتِ جـانانه ام ببخـش

صحبتِ جانانه

"بســـمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم"

عَسَى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ

وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَکُمْ

وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ

بایگانی
آخرین مطالب

برای تو که هنوز نمی توانی بخوانی

شنبه, ۱ مهر ۱۴۰۲، ۰۲:۵۴ ب.ظ

سلام میوه ی جانم.

خبر نداری مادر...

نمی‌دانی چقدر دوستت دارم...

چقدر دعا کردم برایت، قبل آمدنت ، حین امدنت، و پس از آن و گمان می کنم علی الدوام دعاگوی تو باشد دل عاشقم.

گفتم عشق، و تو عشق را نخواهی دانست که چیست جز آن زمان که در معجزه اش غافلگیر شوی...

این عشق نه از آن عبارات لوس و لوث و نخ نمایی است که هوسبازان مگس صفت، از آن می گویند و  عرض خود می‌برند و زحمت ما می دارند...

بدون شک این عرصه ی سیمرغ است.

و این عشق شمه ای از داستان عشق شورانگیز خالق به‌مخلوق است که چون مرا به والدی برگزید جریانی از خلیفه الهی به سوی من روان کرد به نام مادری و قلب مرا از چیزی از جنس عشق خودش مالامال کرد نسبت به تو...

تو نه کمی، نه گمی..

تو ارزشمندی، بسیار بیشتر از آنکه بخواهی به آب و رنگ و خال و خط دنیا فریفته شوی...

گرانبهاتری از اینکه خود را به چیزی کمتر از ذات اقدس اله بفروشی...

و این شعار نیست...

این تجربه ی قلبی است که هر تپشش استغاثه است به صاحب سرچشمه ی عشق ...

تو ای نور چشمانم، ای کاش در خور بندگی خدا بار بیایی، هر عیبی در ماست خدا از تو دور بدارد و هر حسنی برای عبدالله شدن مورد نیاز توست که در بساط ما وجود ندارد از فضل و گرمش در جان تو بکارد...

تو رشد کن و سبز شو و اغوا نشو...

تو بزرگ شو و سربلند شو و پستی نپذیر...

تو حق شناس و حق فهم و حق پذیر و قائم به حق باش...

خدایا عاقبت این ها را چنان کن که تو خوشنود باشی و اینها رستگار و 

 

 

 

  • صحبتِ جانانه