سرگشته
پنجشنبه, ۲۱ آبان ۱۳۹۴، ۰۵:۱۵ ب.ظ
دلم، مثل پرنده ی آزادی که یهو ناغافل اسیر قفس شده باشه، داره خودش رو به در و دیوار می زنه. به در و دیوار...
دلتنگم!
دلتنگ کی و چی نمی دونم!
دلم گرفته
چرا و چقدر نمی دونم!
دلم می خواد شاد باشم! مسخره ست خدا؟!
نمی دونم دلم چشه!
گرفته
مثل غروب پاییز
مثل غروب جمعه ی پاییز! حتی اگر غروب پنجشنبه باشه!
مثل برکه ای که راه ارتباطش با در یا قطع شده
خدایا مددی..
- ۹۴/۰۸/۲۱