صحبتِ جانانه

جـانـَم بگیــر و صحبتِ جـانانه ام ببخـش

صحبتِ جانانه

جـانـَم بگیــر و صحبتِ جـانانه ام ببخـش

صحبتِ جانانه

"بســـمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم"

عَسَى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ

وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَکُمْ

وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ

بایگانی
آخرین مطالب

بلوغ حس دلتنگی

يكشنبه, ۲۲ فروردين ۱۳۹۵، ۱۲:۱۴ ب.ظ

دلتنگی واقعه ای نیست که با شنیدن صدا و دیدن عکس حل بشه، چقدر ما آدمای این عصر گناه داریم. با دو کلمه صحبت تلفنی و دیدن چنتا عکس می خوایم درددوری رو درمان کنیم. درمان نمی شه، اصل درد سر جاشه. اونچه که از این عکس ها و صداها حاصل می شه مثل اثر داروهای مسکنه...

مثل کسی که استخوان پاش از سه جا شکسته و درد امانش رو بریده، و بهش یه آرامبخش قوی می زنن. این شکستگی ها با آرامبخش به هیچ وجه خوب نمی شه، و فرد تنها لحظاتی نسبت به درد غافل می شه.

بعید می دونم کسی که مسکرات و مسکنات مصرف می کنه، قصدش درمان اصل درد باشه! می دونن اصل دردشون برجاست. فقط می خوان دمی زِ وسوسه ی عقل بر حذر باشند.

غفلت غفلته، چه مسکن، چه مسکر!

توی این عصر هیچ حسی به بلوغ نمی رسه. وسایل ارتباط جمعی مثل اون آدمی که قیچی به دست بالای سر پروانه ای که می خواد به سختی از پیله بیرون بیاد نشستن و با یه کمک! پروانه ی احساسات عمیق رو برای همیشه از پرواز ناتوان می کنند...

عمیق ترین دردها توی این عصر دردهای جسمیه. و درد روحی ای اگر هست بی قراری و پریشان احوالیه. بی قراری و پریشای ای که ناشی از همین ناقص طی شدن فرایندهای روحی و احساسیه...

نه دلتنگی ها به بلوغ می رسه و نه دلواپسی ها...

مگر در شرایط ویژه ...

یه شمه از دلتنگیه که بری جایی که با عزیزی خاطره داری، و او نباشه، شدت این دلتنگی در شدت عزیز بودن صاحب خاطره ست، و عمقِ فاجعه ی در دسترس نبودن اش، به هر طرف سر بگردونی او باشه و نباشه! بودنی در عین نبودن. و دستت همه جوره از بودن با او کوتاه باشه. نه صداش به صدات برسه و نه چشمت واقعیتی عینی از او رو ببینه. و ترجیحا نتونی برای راحت از پیله دراومدن پروانه ی دلتنگیت از قیچیِ تکنولوژی استفاده کنی.

اینقدر دلمون تنگ می شه و با مسکن از شر اصل درد دلتنگی خلاص می شیم که ذائقه ی روحمون تغییر می کنه. نه به اوج می رسیم نه مستقر می شیم. کلمعلقه...

البته که منظورم این نیست که این چیزا بده و نباید و نشاید و این صحبت های نشدنی!

فقط اینه که، گر نیک بنگری دیگه کسی تا اعماق یک احساس نمی تونه پیش بره، حالا بگذریم از احساسات القایی و تلقینی که طرف با شنیدن یه موسیقی چنان وارد فاز می شه که گویا این غزل خداحافظی و شرح فراق خودشه و یارش:|

+(ان شاءالله) این خام پخته می شود و این پست بالغ...


  • صحبتِ جانانه

نظرات  (۲۵)

عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی
پاسخ:
حقیقتیست...
  • المستغاث بک یا صاحب الزمان
  • پروانه دلتنگی و قیچی تکنولوژی
    خیلی زیبا
    پاسخ:
    لطف داری عزیزم
    خیلی خوب نوشتید
    یه وقتاهم خودِ اون آدم باعث میشه ئیگه دلتنگش نشی...
    یه وقتاام ادم دلتنگ چیزی میشه که عوض شده و انگار اصلا نبوده، این خیلی بده.
    پاسخ:
    معادلاتی که بین آ دمها شکل می گیره پیچیده ست...
    تبارک الله از این فتنه ها که در سرماست...

    نظرلطف شماست خواهرگلم
  • وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
  • ببین من کاری ب مفهومش نداریمآ ولی یجوری از اون دلتنگیه نوشتی که دل تنگم تنگ شد... ...اینکه دیگه .. ولش کن تکرار نمیکنم قشنگ نوشتی ،مفمفهومش هم ...
    پاسخ:
    نظرلطفته
    اگرچه معنی دوخط اولتو ماوجه نشدم
    عجیب دلتنگ هستی بانوی من...

    پاسخ:
    خیلی نبات...
    بلوغ و خاطره ی او
    عجیب بود
    پاسخ:
    خیلی عجیبه...
    سلام
    حقیقتش دیدن عکس و تصویر و صحبت تلفنی اصلا مسکن نیست...حداقل تو دل تنگی های من
    فقط درد رو خیلی بیشتر میکنه...
    عمق فاجعه رو به رخ میکشه.
    یه حباب توخالیه...

    برای رفع دلتنگی فقط و فقط دیدار حقیقی مسکنه...
    دیدار حقیقی...

    خوب به تصویر کشیدی جنایت تکنولوژی رو!
     
    پاسخ:
    سلام خواهرم

    بله
    این قضیه اونور هم داره
    گاهی یه عکس جرقه ی یک دلتنگی بزرگ می شه...


    کاش یه مسکر حلالی بود...گاهی لازمه از این دنیا کنده شی
    پاسخ:
    هست مسکر حلال
    تغییر نگرش اساسی نسبت به دنیا...
  • پلڪــــ شیشـہ اے
  • وای داشتم حس می کردم اگر من بخوام به بلوغ دلتنگی برسم چی می شه؟!
    آدم یه وقتایی این قدر دلتنگ دوستان ش می شه که اگر در حد یه پیامک یا یه صحبت یک ساعته باهاشون تماس نداشته باشه می ترکه. مخصوصا اونایی که خیلی باهاشون خاطره داری و دیگه ازت دور دورن. 
    پاسخ:
    یکم این حس رو باید پرورش داد...
    :D
    پاسخ:
    امان از دست شما
    خب من نمیدونم اینی که گذاشتیدلبخند ملیحه یا تعجب:|
    سلام.در صفحه پنجم لیستید:
    https://blog.ir/topblogs/94
    تبریک میگم جزء وبلاگ های برتر سال نود و چهار بلاگ بیان شدید.
    پاسخ:
    سلام
    سپاس

    *گاهی یه "عکس" میشه تموم زندگیت

    گاهی "تموم زندگیت" انگار قرار بر اینه که فقط باید بشه یه خاطره

    گاهی تقدیر بر اینه که "نبود"ی رو در زندگیت داشته باشی تا بهونه ای باشه برای اینکه در اون دنیای ابدی،

    خدا جبرانی برات داشته باشه.

    نمیدونم چرا باید دلتنگی انقدر به آدم فشار بیاره،

     خودم رو میگم؛! شاید از ضعف ایمان باشه،

    هرچی هست که خیلی درد آوره!

    اینکه باید برات ملکه بشه، و به خودت بگی:تو- باید- بپذیری!- و تحمل کنی.*

     

    سلام خواهر

    پستتون رو بطورناگهانی خوندم ولی جوری زیبا نوشتین

    ·                                                                                                                             که  غیر ممکنه آدم بخونه و درد دلش باز نشه..

    برقرار باشی عزیزم

    پاسخ:
    سلام و رحمت خدا برشما

    قسمت اول نظرتون حاکی از درد دلی مزمن بود...

    اونچه که مطمئنم اینه که اول باید جهان بینی درستی اتخاذ کرد بعد دلتنگ و دل آزرده و عاشق و یا هر چیز دیگری شد...
    خیلی ها رو دیدم که با جهان بینی غلط عمری ازشون تلف میشه پشت دلتنگی برای یک عکس!
    این دلتنگی در فراق یار که باشه ... زیباییش چند برابره ...
    همیشه عاشق این تناقضات بودم ...
    رندی همانا آمیزه ای از ستیزه جویی عقل و عشق ، شادی و رنج، سکر و صحو و ... است!
    پاسخ:
    زیباگفتیدخواهرم...
  • پلڪــــ شیشـہ اے
  • حس دلتنگی رو ؟!

    + به نظرم دلتنگی دوری از کسایی که تو رو یاد خدا می اندازند خیلی خوب نیست پرورش پیدا کنه. چون حضورشون حتی در حد یه اشاره پیامکی باعث تلنگر و دوری از غفلته. 
    پاسخ:
    یعنی منظور شما اینه که مسئولیت داره؟
  • پلڪــــ شیشـہ اے
  • نه منظورم اینه که همین که به قول شما مسکن هایی هستند برای بزرگ نشدن این دلتنگی و دوری، خودش سبب غفلت زداییه برای کسی مثل من.
    پاسخ:
    آ ها
    حق باشماست آ ره:)
    آخ که چقدر من از این دیدگاه های ضد تکنولوژیک لذت می برم.

    فقط نامه کاغذی!
    :)
    پاسخ:
    آ فرین برشما:)
    هرگز حضور حاضر وغائب شنیده ای 

    من در میان جمع و دلم جای دیگریست


    ناخوداگاه یاد این بیت افتادم 
    جالب بود
    سربزنید
    پاسخ:
    حق بود بیت..
    سپاس بیکران

    ممنون از دعوت
  • دانشجوی کلاس اول دبستان
  • سلام

    حس هایی که به بلوغ نرسیده !!!!
    اصلا میشه اسمشون را حس گذاشت؟


    پاسخ:
    سلام
    آ دم نابالغ آ دم نیست؟
    متاسفانه این شبکه های مجازی هم نزیک کننده اند و در عین حال دور کننده
    پاسخ:
    حق می فرمایید
    من هنوز نفهمیدم اینجا کجا به کجاست:(
    پاسخ:
    شلخته ست؟
    ببخش نبات
    ببخش...

    شلخته نیست....من یه ذره عجول م....

    کم پیدا بودنت زیادی مشخصه ها....فقط گفتم شاید در گیر خوشی ها در زندگی واقعیت هستی:))

    پاسخ:


    فدای نبات کن حوصله یمان بشویم
    بوس بر تو باد خواهرجونم
    کم بودنم مال درگیری های فکریمه نبات
    دعا کن خواهر
    دعاکن همه خوش بشه حال دلشون
    دل ما نیزهم

    مدتیه بایددرس بخونم و مثلا به این دلیل کم میام بیان...


    چه دلیل موجهی.....والا من هفته دیگه کنکور دارم....قبل عید مثل بچه ادم می خوندما الان خوندنم نمیاد..

    اسمت گره خورد به دونه های تسبیح م....

    حجاب ظاهری مهم نیست..مهم اینه که دلت حجاب داشته باشه....واسه من نداره...

    بله \:
    بیان جالبی بود موافقم.
    خدا رو شکر خوبم
    چه حس غریبی داشتم سال 95

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">