صحبتِ جانانه

جـانـَم بگیــر و صحبتِ جـانانه ام ببخـش

صحبتِ جانانه

جـانـَم بگیــر و صحبتِ جـانانه ام ببخـش

صحبتِ جانانه

"بســـمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم"

عَسَى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ

وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَکُمْ

وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ

بایگانی
آخرین مطالب

عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست

شنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۱۲:۵۶ ق.ظ

چند سا ل پیش دوستم یه دفتر کاهی خوشگل بهم هدیه داد که صفحاتش خط کشی نبود و روی جلدش هم طرح ساده و زیبایی داشت

تصمیم گرفتم چیزایی توی اون بنویسم که هرگز از نوشتن اونا و بعدا اگر احیانا موند بعد از مرگم از افشا شدنش، شرمنده و یا پشیمان نشم.

این شد که دفتر دوسال خالی موند

دیدم اوراق زیبا دارن به بطالت می گذرونن

اومدم و نوشتم

گاهی خوشگل

گاهی خرچنگ قورباغه

گاهی قطرات اشک روش چکید

گاهی چیزایی نوشتم که پشیمان شدم

این دفتر عمرم که الآن اییییینهمه از اوراقش رو باطل هدر دادم و برخی رو خط غلط معنی غلط املا غلط انشا غلط نوشتم رو چه کنم!؟

واقعا چه باید بکنم خدای من...





+چندین بار تصمیم گرفتم که وبلاگ رو تعطیل کنم، ولی خب جایی برای نوشتن چیزهایی بود که هیچ کجای دیگه نمی تونستم بنویسم، یه جور پاتوق برای تنهاییم. شاید وقت دل کندنه، اقلا برای یه مدت، دل کندن از جایی که همچینم ارزش دل بستن نداره...

  • صحبتِ جانانه

نظرات  (۲۰)

سلام
کجا داری میری؟!

چرا تا احساس وابستگی میکنید به جای قوی کردن خودتون عامل بیرونی رو میزنید له میکنید؟

پاسخ:
سلام
بیهوده شده این وب آخه
من از قلم و قلم از من فاصله گرفته
برام اینجا شده وابستگی به یه چیزی که ارزششو نداره ...

رفتی حداقل یه راه ارتباط بذار...
نرو محو بشی...
پاسخ:
شماره مو داشته باش
زایمان کردی خوب شدی گاهی بیا مدرسه که قبلا بهت گفتم و رفتی
  • (سلمان مهدوی)
  • سلام
    شما ک الان حدود چهار سال هست ماشاء الله بی وقفه نوشتید، 
    از نوشتن خسته شدید؟
    انگیزه قوی ندارید؟

    قلم خوبی هم دارید.
    تجلی کنید.

    بنویسید
    ببینید تو این زمانه ما مأمور ب انجام کدوم رسالتیم؟ 
    اصلا برای کی و برای چی باید بنویسیم؟

    شما حداقل برای من بنویسید بیام بخونم، نظر بدم، گاهی با هم گپ بزنیم، هرچند همدیگه رو نمی شناسیم. ولی آیا قلبا و روحا هم نمی تونیم؟

    فرق نمی کنه من باشم، یکی دیگه باشه.

    فکر کنید یکی خیلی تنهاست، تنهای تنها، همدمی و همصحبتی و همدلی نداره، دلش ب همین وبلاگها خوشه ک گهگاهی می ره سر می زنه ببینه چه خبره؟ کجا می تونه حداقل چند دقیقه ای از چیزهایی حرف بزنه ک بااااید زده بشه.

    من چیزی ک ب دلم اومد گفتم.
    صلاح و مصلحت خویش خسروان دانند.

    فعلا اقتضای حال و مقام این بود ک بگم.
    یاحق
    _____________________
    یجورایی بهتون حق می دم.
    نه تنها تو فضای مجازی
    بلکه حتی تو دنیای حقیقی همه از هم فاصله گرفتیم.
    چرا؟
    می گن مومن در دوره آخر الزمان غریبه. می دونید چرا؟

    این غریبی
    این تنهایی
    برای یکسری افراد خاص
    خیلی نمود پیدا می کنه.
    اینهمه در قرآن و عترت امر و تأکید شده جمع روحی حفظ بشه، متحد باشید، با هم باشید، حتی غذا رو سر یه سفره بخورید، اینها برای چیه؟
    اما ماها ... روز بروز داریم از هم خسته و خسته تر می شیم و فاصله می گیریم متاسفانه.

    چون ب هم دلگرمی نمی دیم. هوای همدیگه رو نداریم. گاهی وقتها حتی در تقید بعضی قیود هم قرار می گیریم بیشتر همدیگه رو پس می زنیم.

    من جای شما باشم
    ب اونی فکر می کنم ک الان چشمش ب من و شماست تا ازش بنویسیم...

    از ما گفتن بود.
    موید باشید إن شاء الله
    پاسخ:
    سلام و رحمت الله

    نه از نوشتن خسته نیستم، انگیزه نوشتن هم دارم خیلی
    منتهی این وبلاگ بنظرم ارزشمند نبود
    فکر می کنم اقلا یه مدت بلید شخصی بنویسم، بدون مخاطب، توی دفتر، با قلم


    لطف دارید شما

    من مدت زیادیه به دلایلی که خودمم برخی رو نمی دونم رفتم توی لاک خودم
    دوستان واقعی هم موندن پشت لاک
    مجازی ها که دیگه اصلا نسد که بشن رفیق...
    دلم برای تلنگر هات برای نگاهت زیبات تنگ میشه:(((
    پاسخ:
    لطف داری رفیق

    زیبایی در نگاه شماست
    :| 
    ای دل غافل...
    خودتون رو شارژ کنید و برگردین... لطفاً

    پاسخ:
    ممنون میشم دعا کنید شارژ بشم خالی نشدنی ان شاءالله،دست پر برگردم🌸
    چرا همه میخوان ناراحتی شون رو سر وبلاگ بیچاره خالی کنند؟ اینجا خیلی هم بیخود شده باشه، بازم حذف نکنید. یه روز دلتون پر میکشه برای داشتنش.
    پاسخ:
    عیب تو گر آینه بنمود راست
    خود شکن آینه شکستن خطاست...



    حق گفتید، از توانستن به مقصد رساندن دو مهم با هم است.
    وبلاگ بیرون منیه که از درون نیاز به بازسازی داره، نمی تونم وقتی داخل بهم ریخته بیرون زیبایی نشون بدم
    ولی بنده میگم، برید، تنهایی بنویسید، مدتی کسی نبیند، کمی با خودتون خلوت کنید، هر وقت حال دلتان خوب و خوب خوب شد برگردید و با انرژی بنویسید البته این بار نه برای خودتان، این بار برای هدفی مقدس، اینطور هم نوشته ها ماندگار می شوند هم واقعا زیبا می شوند ...

    البته عرض بنده این نیست که الان اینطوری نباشد ...
    پاسخ:
    کاااملا با شما موافقم
    و همچین ایده ای داشتم در ذهنم
    برم و بنویسم برای شستن اوراق عقل و دل...
    بعدهم اگر بنا به بازگشت شد ان شاءالله به نیتی که یراش در عالم واقع تلاش می‌کنم نوشتن...
    کار خوبی میکنید
    هرجا هستید موفق باشید
    پاسخ:
    سپاسگزارم
    سلام خواهرجان ...
    ان شاالله هر جا هستی ، چه فضای مجازی چه حقیقی ، قلبت آروم و درهای رحمت و حکمت الهی به روت باز باشه ...
    پاسخ:
    سلام و رحمت خواهر جان

    ممنونم:)
    الهی آمین
    به همچین برای شما
    موفق باشید
    پاسخ:
    تشکر فراوان
    سلام خواهری
    منم یه سالی محو شدم
    سه سال خیلی کم اومدم
    ولی حالا حس میکنم با آرامش برگشتم
    قلم وقتی میچرخه که دل همراهش باشه
    که دل ازش راضی باشه
    که حرفی برای گفتن از دل باشه
    موفق باشی
    پاسخ:
    سلام و رحمت
    خوش آمدی
    خداروشکر که آرامی:)

    ممنونم ازت

  • ♡بهشـــت زودهنـــگــام♡
  • عه نرو من تازه اومدم😔
    پاسخ:
    تو بعد نفس چاق کردن اومدی
    من خسته شدم تازه
    زیبا نوشتی
    پاسخ:
    زیبا دیدی
  • ♡بهشـــت زودهنـــگــام♡
  • الهی بگردم عزیزم
    چند وقت ازون روزا میگذره؟
    پاسخ:
    حدود بیست ماه
  • ♡بهشـــت زودهنـــگــام♡
  • منم22ماه پیش بود
    پاسخ:
    بسلامتی و خیر و خوشی باشه باقی عمر تون ان شاءالله
  • ♡بهشـــت زودهنـــگــام♡
  • ممنون عزیزم شمام همچنین
    اگر حال خوش نداشتی یا لزومی ندیدی فعلا ننویس اما حذفش نکن..
    بذار اینجا بمونه برای روزی که باید...
    پاسخ:
    اینجا می مونه 
    من هم دنبال قوت قلم می گردم تا بیابم ان شاءالله
    خیر را نمی دانم تا پیشنهاد دهم
    خداخیر پیش آورد؛ هر چه هست باشد.
    پاسخ:
    الهی آمین
    ممنونم
    یا مقیل العثرات
    همین! 
    پاسخ:
    ممنون از بابت این راهنمایی
    حال و روز قلمتون ان شاءالله همیشه خوش باشد و حال دلتون خوش تر...
    گاهی استراحت و بازسازی روحی لازمه. اما بستن وبلاگ کار پسندیده ای نیست...
    بنده هم به دلیل مشغلۀ زیاد، بطور جدی تصمیم به رفتن و ننوشتن داشتم. اما با گوشمالی پدر و بعضی دوستان برگشتم...
    پاسخ:
    متشکر بابت دعای خیرتون

    چه خوب که پدری و دوستانی باشند تا در مواقعی که آدم تصمیمات کمتر از لیاقتش می‌گیره، گوشمالی عاشقانه اش بدهند...الحمدلله


    ان شاءالله پربشم می نویسم

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">